تاریخ : چهارشنبه 89/1/4 | 2:42 عصر | نویسنده : منتظر مهدی(مسافر)

بیا مهدی شب هجران سحر کن

ای گل نرگس...... 

 

ای تک‌سوار غریبم......

 

چه می‌شد در همین نزدیکی‌ها نوای

دل‌ربایت را از میان رکن و مقام به

گوش ِجان می‌شنیدیم و ما نیز

لبیک‌گویان به سویت می‌شتافتیم!؟

دیرزمانی، از هنگامی‌که تو را در

 خفا می‌پنداشتیم گذشته است!

روزی در اوج کودکی گمان می‌کردیم،

تو در غیبت به سر می‌بری!

گفته بودند در خفایی و به امر خدا از

دست نامردمان پنهان شده‌ای....

اما روزهای زندگی چیز دیگری برایمان

معنا کرد.در اوج ناباوری از همه

پنداشته‌ها، فهمیدیم که ما غایبیم و

توتنهاحاضرمیدان!آری؛ این چشمان

ماست که تاب دیدنت ندارد!و این

ماییم که نجوایت را ناشنواییم.




  • فود تک
  • توماس
  • زیبا مد
  • آسمان